به پیشواز نوروز میرویم!
با نام و یاد خدا.
فرا رسیدن اسفند، ماه شور و قیام، (از نوع پاکیزه کن) را خدمت کلیه عزیزان تبریک و تهنیت عرض کرده و خانه تکانی پیروزمندانه ای را برای شما آرزو میکنم.
اینجانب بعد از مدت ها فیلم یاد هندستون نموده و تصمیم گرفتم تجربیات ارزنده ام!!! در باب خانه تکانی را در طبق اخلاص نهاده و تقدیم کنم. باشد که دوستان با نصب العین قراردادن این رهنمودها خوش به حالشان شود!
1. در قدم اول و پیش از هر کار یک گند اسمی به منزل بزنید. از شستن ظروف و البسه از هفت و بلکم ده روز قبل خودداری نمایید. لباس ها را پس از درآوردن به همان صورتی که درامده ولو کنید روی زمین و تخت و صندلی. هر چه دم دستتان رسید بگذارید روی میزها و کابینت ها. کلا خلاقیت به خرج بدهید در شلختگی!
2. در قدم دوم سعی کنید حالتان از این همه به هم ریختگی متهوع شود. تا به حس تهوع رسیدید نپرید توی دست به آب، بلکه به سرعت آب دستتان بود بریزید زمین و بروید سمت آشپزخانه.
3. پیشبند ببندید! بعد بروید سراغ یک سیستم صوتی اعم از گوشی و رایانه و غیره! حواستان باشد در این مرحله انتخاب موزیک متن اهمیت حیاتی در بهینه سازی خانه تکانی دارد. از استعمال هرگونه موسیقی کلاسیک، سنتی، رپ، کلا خارجی، عمیق و مفهومی و ناله کن اکیدا خودداری نمایید. تجربه نشان داده میزان قر جمع شده در کمر و سایر اعضا با راندمان انسان در امور دشوار و ناچار ارتباط مستقیم دارد. توصیه اینجانب ریختن دو آلبوم گروه "رستاک" در یک فولدر و پلی نمودن آن به صورت شافل!! میباشد. در این حالت علاوه بر تجمع انواع قر به علت تنوع قومیتی موجود در ترانه ها، شما به شدت در جو نوروز فرو میروید و بیرون بیا هم نخواهید بود.
4. حالا بروید سراغ ظرفشویی. کمی نگاهش کنید و با دو ثانیه محاسبه متوجه شوید که راه انداختن لباسشویی آسان تر است. برای شروع به خودتان فشار نیاورید. لباس های ده روز گذشته را دسته بندی کنید و بریزید توی ماشین. برای بقیه کارها خدا بزرگ است.
5. حالا دو تا دستمال و اسپری پاک کننده تمام سطوح سیف یا هوم پلاس بردارید و بروید توی یک اتاق. بعد بروید توی اتاق های دیگر. بعد برگردید توی آشپزخانه. دستمال را بگذارید روی کابینت، اگر جایی خالی بود، و بروید دستشویی. آنجا تا میتوانید معطل کنید و خوب فکر کنید.
6. در دستشویی دو حالت پیش می آید! ای بی تربیت ها! منظورم نتیجه تفکراتتان است. یا فهمیده اید که باید بروید لااقل گند ده روزه را جمع کنید، خانه تکانی پیشکش و یا تصمیم گرفته اید هر طور شده میژن را پاسیبل نموده و منزل را بتکانید! در صورت حالت دوم خیلی سه نقطه اید!
7. در صورت بروز حالت اول رستاک را خفه کنید و بروید شکیلایی، امین الله رشیدی ای، نوایی نوایی ای!! چیزی بگذارید. سعی کنید یاد تمام مشکلات و دلخوری هایتان از همسر گرامی بیافتید. کم کم حس عصبانیت شروع به غلیان میکند. در قالب زن مظلوم زجرکشیده توسری خور بدبخت فرو رفته و تشریف ببرید پای ظرفشویی. به جان خودمان ظرف ها در این شرایط آنچنان سریع شسته میشوند که نگو!!! بعد هم تا چشم به هم بزنید میتوانید آت و آشغال ها را این طرف و آن طرف بچپانید و یکی از آن دو دستمال بند 5 را بکشید روی کابینت ها و وسایل! حتی دیده شده گاهی شدت عصبانیت به حدی است که آدم میتواند روی زمین زانو زده و اوشین وار کف آشپزخانه را هم بسابد! بعد برگردید توی هال و خسته نباشید!
8. بروید سر وقت سیستمتان. مدیریت وبلاگ را باز کنید و تجربیاتتان را برای دوستانتان بنویسید. بابای بچه ها که امد بزنیدش توی برق تا خانه را مرتب کند و جارو و گردگیری هم فراموشش نشود تا شب عید که یک فکر دیگری بکنید!
میپرسید شام چی؟ شااام؟ واقعا!؟ با این همه زحمتی که امروز کشیده اید و آشپزخانه را تکانده اید!؟؟
نتکانده اید!؟ تکانده اید ها!!! مگر بابای بچه ها فرق دیوار تمیز و غیرتمیز را میفهمد!؟ یا نکند فکر کرده اید تشخیص میدهد که توی کابینت ها دستمال کشیده اید؟ یخچال و فریزر را مرتب کرده اید؟ یا چه میدانم هر کار دیگری؟ ( الان تابلو شد من نمیدانم موقع خانه تکانی دقیقا چه کار میکنند؟؟) شما آشپزخانه را تکانده اید. حرف هم نباشد! بابای بچه ها الان هم خوشحال است هم قربان دستتان میرود که وقت بشور و بساب اوخ شده و خراش برداشته است. به مولا خودتان هم تا حالا باورتان شده که تکاتده اید! عجب فیلمی هستید ها!! ایول!
مگر خانه تکانی چیست جز همین حس صفا و صمیمیت جاری بین اعضای خانواده؟ خانه دلتان را بتکانید مادر، به خدا!!
دیگر هم بروید بخوابید هلاااااک شدید امروز!

